جانم فدای امام حسین (ع)* جانیم قوربان امام حسینه
Mənim soul
qurban
İmam Hüseyn
ای آنکه عشقت شده دار و ندارم / بی تو و کربلای تو یاری ندارم
عشق یعنی آتش افروخته
عشق یعنی خیمه های سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام
دل بریدن ها وحج ناتمام
عشق یعنی غربت نور دوعین
عشق یعنی گریه برقبر حسین
عشق را گویم فقط در یک کلام
یا اباالفضل وحسین و والسلام
=================
یا حسین
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 993 تاريخ : سه شنبه 21 13 ساعت: 1:18
شیعیان در سر هواى نینوا دارد حسین
خون دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه و جدش به اشکى شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور جدش مصطفى است
ورنه این بى حرمتى ها کى روا دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت مى کند
عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین
داغ حسین « شعر استاد شهریار »
محرّم آمد و نو کرد درد و داغ حسین گریست ابر خزان هم بباغ و راغ حسین
هزار و سیصد واندى گذشت سال و هنوز چو لاله بر دل خونین شیعه داغ حسین
بهر چمن که بتازد سموم باد خزان زمانه یاد کند از خزان باغ حسین
هنوز ساقى عطشان کربلا گوئى کنار علقمه افتاده با ایاغ حسین
اگر چراغ حُسینى بخیمه شد خاموش مُنوّر است مساجد به چلچراغ حسین
خدا به نافه خلدش دماغ جان پرداشت که بوى خون نکند رخنه در دماغ حسین
فراغ از دو جهان داشت با فروغ خُداى خُدایرا چه فروغى است در فراغ حسین
یزید کو که ببیند بناله قافله ها گرفته از همه سوى جهان سُراغ حسین
دلم به یاد اسیران کربلا خون شد « استاد شهریار »
محرم آمد و آفاق مات و محزون شد غبار محنت ایّام تاب گردون شد
به جامه هاى سیه کودکان کو دیدم دلم به یاد اسیران کربلا خون شد
از این مبارزه بشکفت خاندان على چنانکه نسل پلید امیّه مرهون شد
بنى امیّه و آن دستگاه فرعونى همان فسانه فرعون و گنج قارون شد
ولى حسین علمدار عشق و آزادى لقب گرفت و شهنشاه ربع مسکون شد
چون نیک مى نگرى زنده آن شهیدانند وگرنه هر بشرى زاد و مرد و مدفون شد
کنون مقابل ایشان بود زیارتگاه کدام زنده به این افتخار مقرون شد
سر و تنى که رسول خدایش مى بوسید به زیر سمّ ستوران خداى من چون شد
به خیمه گاه امامت چنان زدند آتش که آهوان حرم سر به دشت و هامون شد
رسید نوبت زینب که شیرزاد علیست جهان به حیرت از این سربلند خاتون شد
به دوش پرچم آتش گرفته اسلام به کاخ ابن زیاد و یزید ملعون شد
حسین غافله با خود نبرد بى تدبیر که غرق حکمت او فکرت فلاطون شد
تو شهریار به مضمون بلند دار سخن هرآن سخن که جهانگیر شدبه مضمون شد
عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین « شعر استاد شهریار »
شیعیان در سر هواى نینوا دارد حسین خون دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه و جدش به اشکى شست دست مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور جدش مصطفى است ورنه این بى حرمتى ها کى روا دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت مى کند عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب مى بندد به روى شاه دین داورى بین با چه قوم بى حیا دارد حسین
دشمنانش بى امان و دوستانش بى وفا با کدامین سرکند مشکل دوتا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند تا به جایى که کفن از بوریا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار کاندرین گوشه عزاى بى ریا دارد حسین
شعر ترکی امام حسین ع « استاد شهریار »
یا رب منه بو لحظه دى بیر عمر ایله یارى عشقونده سنون جان ویرورم هر ندن عارى
قان قان ویئن او خلا یا غورى الّى هوادتن اوز اوند روب او خلار منه فنده سنه یارى
قربانوى سلما نظر مر حقوننن جان اوسته وارام نعمتوون شکر گذارى
گرجام بلاده گنه وار باده خدایا گوندر من عطشانه خمار قویما خمارى
دنیا سو اولا من سوسوزى سالماز عطشدن قور تارسا عطشدن منى وصلوندى قوتارى
وردیم سنون عشقونده منه گلدى گمانم بیر باشعرى قالان عاشقون دار و ندارى
بو باشد اسنو نکیدى که سندیدى امانت ردّ ایلورم ایندى سنه آن قوجا یوخارى
دشمن دیدى قول بیعته قوى من دیدیم اولماز عشقم دیدى قان قان چا غیرسان دیدیم آرى
تهیدید ایلینگر منى مرگه نه بو لوگر مرد آننى قانیله یوار اولساغبارى
زهرا چراغى مین بیله طوفانیله سونمز حشره کیمى وار مشعلمون نورى ، شرارى
من ایستسویورم غرتنى دوشمینمونده نینیم گورورسن دشمنون یوخدى چخارى
آخر نفسمدور گل آچوب گلشن جسمم قان اویچره غمیم یوخ اورزوم اولسا سنه سارى
روحیم قوشى چوخداوندیکه قالمو شدى قفسده بیراوخ تو خونوپ قلمبیمه سندردى حصارى
اوخ قلبمى داغون ایلیوپ توکدى داغتدى وردى جالادى ، قانى یره ، قیردى دامارى
زهرا باغنون عنچه لرى گلگرى سولدى تک بیر گونون عرضینده خزان اولدى بهارى
وب سایت رسمی روستای کله نو...برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 949 تاريخ : سه شنبه 21 13 ساعت: 1:16
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 959 تاريخ : دوشنبه 13 13 ساعت: 11:39
... ميدانم بهاری هست،
بهاری سبز و جاودانه
و گلهای تشنه را،
سيراب خواهد کرد.
و پرندگان خوش الحان
بر سر شاخساران،
سرود زندگی خواهند خواند.
امّا در اين ميان، من؛
جای خالی تو را،
و قاب عکس گوشه ی ديوار را،
نظاره می کنم
که شايد روزی،
به چهره ی زيبای تو آذين بسته شود.
ميلاد يگانه منجی عالم بشريت حضرت وليعصر (عج) بر تمامی منتظران آن حضرت مبارک باد .
وب سایت رسمی روستای کله نو...برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 885 تاريخ : پنجشنبه 15 13 ساعت: 21:1
ايــام نشـاط و شـور امـت آمــد
هنگام سرور و اخذ حاجت آمد
روز سـه و چهــار و پنج مــاه شعبــــان
از جـانـب حـق سـه پيـک رحمـت آمــــــد
ميلاد حسين است و اباالفضل و علي
يعنـی کــــه سـه منشـاء سعــادت آمــد
آن ماه که ماه حاجتش ميخواننــد
ما بيـن دو خـورشيـد امـامـت آمد
نـــور ابـــدی و ازلـــی ميـــآيـــــد
بــر عـالــم ايجاد ولی ميــــآيــــــد
مجموعه حسن و عشق وايثار و کرم
يعنــی کــه حسيــن بــن علــــی ميـآيـــد
ميـلاد با سعــادت
سومين امام معصوم ، حضرت اباعبدالله الحسين (ع) ، سرور آزادگان جهان
حضرت ابوالفضل العباس (ع)، سمبل مقاومت و وفاداری در راه آرمان مقدس جهاد فی سبيل الله و پرچم گذشت و فداکاری و جانبازی در صحرای کربلا و روز جانباز
زينت عبادت کنندگان و سرور نيايشگران، معصوم چهارم حضرت امام علی بن الحسين(ع)
بر شيعيان جهان مبارک باد
وب سایت رسمی روستای کله نو...برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 795 تاريخ : جمعه 2 13 ساعت: 20:59
پیامک ( اس ام اس ) مبعث رسول اکرم (ص)
تویی هم مصطفی و هم محمد تو را در آسمان نامند احمد
تو کانون صفا مرد یقینی تو عین رحمه للعالمینی
عید مبعث مبارک باد
معنویت و توجه به مبدأ آفرینش میوه بعثت رسولالله است.
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 829 تاريخ : دوشنبه 29 13 ساعت: 20:44
استقامت که لازمه رهبری انبیای گرامی است، به طور کامل در رسول اکرم بود؛ «فَاسْتَقِیمُ کَما اُمِرْتَ».
نهضت کن و استقامت کن. این دو خاصیّت در پیشبرد مقاصد بزرگ پیغمبر اسلام دخالت داشت: قیام و استقامت. این استقامت موجب شد که با این که هیچ در دست نداشت و تمامی قوای قدرتمندان بر خلاف او بود ـ به طوری که در مکه نمی توانست به طور علنی دعوت کند ـ لکن مأیوس نمی شد از این که نمی تواند علنا مردم را دعوت کند. مأیوس نبود.
وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرأ باسم ربّک | ای حبیب من ز جا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
تیره شد رخسار گیتی، خیره شد دیو تباهی | چیره شد جهل عِما برخیز، اقرأ باسم ربّک |
کردگارت برگزید از خلق تا امروز خوانی | خلق را سوی خدا، برخیز، اقرأ باسم ربک |
هم رسولی، هم سفیری، هم بشیری، هم نذیری | هم تویی خیرُالوَری برخیز، اقرأ باسم ربّک |
مردمی را کز خدا بیگانه اند، از حق گریزان | با خدا کن آشنا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
دختران را زنده بسپردن به خاک تیره تا کِی؟ | ختم کن این ماجرا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
نور امیّدی که روزی کرد روشن طورسینا | جلوه گر شد در حرا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
انفس و آفاق در تسخیر و فرمان تو آید | چون برافرازی لوا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
علی خاتمی نوری
محمّد صلی الله علیه و آله وسلم
مهر را روشنی از روی تو افروختن است | ماه را حسن ز رخسار تو آموختن است |
گُل به پیش گُل رخسار تو ای رشک بِهشت | همچو خاری است که شایسته آن سوختن است |
آرزویی که به دل یوسف کنعانی داشت | خویشتن را به غلامیّ تو بفروختن است |
وصف روی تو مگر روی تو گوید، ور نه | حدّ ما دیدن و حیرانی و لب دوختن است |
کار «بنده» همه ای خسرو خوبان، به جهان | جان و دل دادن و خود مهر تو اندوختن است |
بنده ـ شاعر زبان قاجاریه
غنوده کعبه و امّ القری به بستر خواب | ولی به دامن غارحرا دلی بیتاب |
نخفته، شب همه شب، دیده خدابینش | ز دیده رفته به دامن سرشک خونینش |
که پیک حضرت دادار، جبرئیلِ امین | عیان به منظر او شد، خطاب کرد چنین: |
«بخوان به نام خدایی که ربّ ما خَلَق است | پدیدآور انسان ز نطفه و عَلَق است |
بخوان که ربّ تو باشد ز ماسوا اکرم | که ره نمود بشر را، به کار بُردِ قلم» |
به گوش هوش چو این نغمه سروش شنید | هزار چشمه نور از درون او جوشید |
درون گلشن جانش شکفت رازِ وجود | گشود بار در آن دم به بارگاهِ شهود |
درود و رحمت وافِر، ز کردگار قدیر | بر آن گزیده یزدان، بر آن سراج منیر |
روز مبعث، روز برانگیختن خردهایی است که در تابوت خُرافه گرایی، هوس پرستی و جهل پیشگی دفن شده بود. روز مبعث روز تولّد عاطفه هاست؛ عاطفه هایی که در رقص شمشیرها زخمی می شد و در جنگل نیزه ها جان می باخت. آن روزها، دخترکان معصوم، به جای آغوش گرم مادر، در دامان سرد خاک می خفتند. جوانان بلندقامت، در جنگ جهالت ها، جان به بارش تیرها می دادند و زنان بی پناه، در بند اسارت می زیستند. آه که چه خارهایی به پای بشریّت می خلید و چه زخم هایی دل عاطفه ها را می خَست.
روز مبعث، روز مرگ قساوت ها و شرارت ها بود؛ روز مرگ کرامت هایی که به پای بت ها قربانی می شد؛ روز مرگ جهل و شرک و پرستش های ناروا بود.
روز مبعث، روز میلاد ارزش هاست؛ ارزش هایی که زنده به گور می شد و اصالت هایی که در بستر احتضار رو به خاموشی می رفت. در آن روز، بذر عشق و مهرورزیدن و مهربان زیستن در دشت تفتیده دل ها پاشیده شد و هزاران هزار گل عاطفه از آن رویید. لبخند بر لب ها نشست دست گرم نوازش بر سر یتیمان کشیده شد. شمشیرهای خشونت زنگار گرفت و سفره محبت آغوش گشود. نوع دوستی بنیاد یافت و کینه توزی جان باخت. از چشمه چشم ها مهر جوشید و در دریای سینه ها عشق خروشید. زندگی زیبا و بودنْ تماشایی شد. روز مبعث، روز بارش برکت، روز سرافرازی انسان، روز برآمدن آوازهای سپید و روز بوسه زدن بر چهره خورشید، بر همه جهانیان مبارک باد.
از طلوع خورشید اسلام و انقلابِ عظیم پیامبر آن، حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم ، هزار و چهارصد و اندی سال می گذرد. از آن زمان تاکنون، تاریخِ جهان پی درپی ورق خورده است رویدادهای گوناگون و دگرگونی های حیرت انگیز، چهره ای تازه به آن بخشیده است آن چنان که شیوه همیشگی گذشت زمان است، نوها به کهنگی گراییده و کهنه ها به اعماق فراموشی ذهن های تاریخ پیوسته است. اما این حقیقت که محمد صلی الله علیه و آله وسلم نجات دهنده بزرگ بشر بود و آیینش آیین زندگی، هر زمان از زمان دیگر روشن تر می درخشد؛ چرا که او جاودانه ترین تمدّن ها را بنیان نهاد، زندگی سازترین فرهنگ ها را گُسترد و انسان پرورترین ارزش های اخلاقی را نهادینه کرد. درود بی کران خداوندی بر روان پاک او باد.
محمّد صلی الله علیه و آله وسلم سفیر خداوند بود بر بندگان تشنه حقیقت و محبّت، و هدف نهایی او برای خلقت همه هستی؛ که لولاکَ لما خَلَقْتُ الاَفْلاکَ؛ گل سرسبدهستی، مایه فخر و مباهات خداوند عالم نزد ملایک و جانشین راستین او بر روی زمین. کسی که:
بَلَغَ العُلی بِکمالِهِ | کَشَفَ الدُّجی بِجمالِهِ |
حَسُنتْ جَمیعُ خِصالِهِ | صلّوا علیه و آله |
با غمزه و اشاره ای، نکته ها و رازها آموخت و به مقام استادی عالم رسید.
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت | به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد |
محبوبی که با جمال سیرت و صورت خود، همه پرده های تاریک جهل و حجاب های خودخواهی را کنار زد و در سیر معراجی خود از جبرائیل، امین وحی الهی، پیشی گرفت؛ دل سوزی که تا دم آخر، رنج ها و دردها را تحمّل کرد تا نشان زیبایی «رحمةً للعالمین» را از دست بخشنده خدا، دریافت کند.
آبشار نور، جاری بود. آسمان پولک های زیبایش را به رخ تماشاگران می کشید و ماه بر چشم نظارگران جمالش رنگ نقره می پاشید. عطر شفابخش بهار در فضا می پیچید و امید زندگی در جان موجودات جهان می جوشید. در آسمان نیلگون مکّه، دمادم ستاره می شکفت. آن شب نبض کائنات از انتظاری مقدّس، می تپید. روح خسته و فرسوده عالم، انتظار پیشوایی را می کشید. سخن از ترسیم سیمای آفتاب بود و صورتگرْ، کردگار جهان. در آن شب، باغبان آفرینش، بهترین گل هستی را برگزید تا دنیا را سرمست عطر جانبخش آن سازد. بعد از آن بارانی از طراوت بارید و خاک بوی افلاک گرفت. دل ها وسعت یافت و چشم ها چشمه سار سرور شد و عشق و ایمان شفاف تر شد. روز مبعث، روز رویش اندیشه ناب، روز مهر و آیینه و مهتاب، را بر همه شیفتگان آفتاب، شادباش می گوییم.
از بلور ماه، لبخند مهر می تراوید. غار حرا تجلّی گاه نور بود. جبرئیل امین، گل واژه های وحی را منتشر می کرد. در آن شب، محمّد صلی الله علیه و آله وسلم بر سریری می نشست که عرش نبوّت بود. او در آن جغرافیای زمین، راه تاریخ را می گشود و چراغ خورشید را می آویخت تا راه ما را تا فرجام، راهنما باشد. در سال روز مبعث هنوز هم شکوه آن خاطره، جام زیستنمان را سرشار می کند و شکوفه های شادی را در دلمان شکوفا می سازد.
آن شب، «زمزم» زمزمه شادی داشت و «مروه» در تماشای صفای یار بود و کعبه در طواف فرشتگان، که از حریم خدا محرمی به حرم پا نهاد که صفایش مروه و شعورش مشعر و عرفانش عرفات را به شگفتی می نشاند. او از سمت «صفا» آمده بود و «سعی» بر وفا کردن به «عهد» ازلی داشت. بعد از او «منا» مذبح منیَّتْ بود. او یاد داد که با سنگ ریزه های برائت، بت های درون و برون را «رمی» کنیم و عرفان عرفات را بیابیم. او اندیشه ها را به ضیافت معرفت می برد و دل های عاشق را با پای «هروله» به سوی صحرای نیاز می کشاند. سلام ساکنان سماوات و زمین بر او باد که مباهات آفرینش بود و راز خلقت کائنات.
ابر سیاه فساد و گناه، بر آسمان جهان، سایه افکنده بود. عواطف انسانی پایمال شده بود. بت هایی از جنس بشر، اما بی رحم، حاکمان ملّت ها بودند و بت هایی از سنگ و چوب مظهر پرستش.
نه نسیم عدالتی می وزید و نه زلال مهر و عطوفتی جاری بود. صدایی جز چکاچک شمشیرها و نعره های جاهلیّتِ موهوم، همراه با آخرین ناله های دخترکانی معصوم، که زنده زنده به گور می رفتند، شنیده نمی شد. در چنین فضایی مخوف، محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ظهور کرد تا انسان را به چشمه های هدایت و انسانیّت رهنمون باشد. آمده بود تا با شعار آزادی، برابری و برادری، انسان های تحت ستم را از سلطه جبّاران و ستمگران برهاند و چنین نیز شد. در اندک زمانی تعالیم آن حضرت، همراه با آیات جان بخش قرآن، نه تنها جزیرة العرب، که سرزمین های دیگر، را نیز به لرزه درآورد و پرچم عدالت را در جهان گسترد.
کوه «نور» در شمال مکّه قرار دارد. در نقطه شمالی این کوه، غاری است به قدر قامت یک انسان که با گذر از سنگ های بسیار می توان به آن رسید. این غار از آشنای صمیمی خود، خاطرات بسیار دارد. امروز هم مردمان به عشق شنیدن این سخنان، با رنج بسیار، خود را به آستان آن می رسانند که از او سرگذشت وحی را بپرسند. غار حرا نیز با زبانِ حال می گوید، این جا، عبادتگاه «عزیز قریش» است. من شب ها و روزهای بسیاری را به یاد دارم که محمّد صلی الله علیه و آله وسلم به این مکان دور از غوغا می آمد تا با خدای خویش خلوت کند. من دل گفته ها، حرف ها و اشک های محمّد را دیده ام و هرگز آن شب رازانگیز را که جبرئیل برای اوّلین بار، پیام وحی خدا را بر محمّد می خواند، از یاد نخواهم برد. من تنها شاهد زمینی بعثت محمّدم.
«فرشته ای از طرف خدا، مأمور شد آیاتی چند به عنوان طلیعه و کتاب هدایت و سعادت، برای امین قریش بخواند تا او را به کسوت نبوّت مفتخر سازد. آن فرشته جبرئیل و آن روز، روز مبعث بود. در آن روز فرشته ای با لوحی فرود آمد و آن را در برابر او گرفت و به او گفت: «بخوان». او از آن جا که درس نخوانده بود، پاسخ داد من توانایی خواندن ندارم. فرشته وحی دوباره او را به خواندن فرا خواند ولی همان جواب را شنید. فرشته بار دیگر سخن خود را تکرار کرد. ناگهان سید بطحا احساس کرد می تواند لوحی را که در دست فرشته است بخواند. در این موقع، آیاتی را که در حقیقت دیباچه کتاب سعادت بشر است، خواند: «به نام خداوند بخشنده مهربان. بخوان به نام پروردگارت که آفرید. انسان را از علق آفرید. بخوان و پروردگارت کریم ترین کریمان است؛ همان کس که به وسیله قلم آموخت».
محمد صلی الله علیه و آله وسلم راز خلقت زمین و گل سرسبد عالم هستی است؛ اولین نور، آخرین فرستاده، برترین انسان و محبوب ترین خلق خداست. او عصاره همه انبیای الهی است. در وجود او خُلق آدم، نیروی نوح، طاعت یونس، وقار الیاس، صبر ایّوب، صدای دلکش داوود، عظمت سلیمان، محبت دانیال، عصمت یحیی، کردار خلیل، قول اسماعیل، صورت یوسف، شکیب موسی و زهد عیسی، تجلّی یافته است، محمد صلی الله علیه و آله وسلم پیشوای همه پیامبران است.
افق اجتماع مردم در حجاز هم چنان تاریک بود. آشفتگی، اوضاع مردم را ناملایم کرده بود و امنیّت جانی و مالی و ناموسی نداشتند. از علم و حکمت خبری نبود. فضیلت آنها فقط در شعرسرایی و قصّه پردازی بود. ابرهای سیاه جهالت سَرتاسر آن محیط در تاریکی فرو برده بود. ناگهان از شهر مکه نور پاکی همچون بارقه آسمانی فضای عالم را روشن کرد. این نور پاک که حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم بود محیط زندگانی عقلانی بشر را برای همیشه منوّر گردانید.
آن روز که اعلان نبوّت داده شد، روز مجد و شرف، روز طلوع سعادت و عزت، روز رشد عقلی و ترقی ملی بود. روزی بود که بزرگ ترین منجی عالم بشریت، محمد بن عبد اللّه، برانگیخته شد و با نور قرآن، عالم را نورافشانی کرد.
روزی که پیامبر بزرگ الهی حضرت محمّد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلم برای هدایت بشر برانگیخته شد، ندایی آسمانی از مشرق کوه حرا، بلند شد و در دنیای بشریّت طنین انداز گردید. این آهنگ ملایم طبع بشر بود و مردم جهان در انتظار چنین آهنگی بودند، و با افق فکر و خرد خردمندان سازگار گردید. این لحن فرح بخش بر دل انسان نشست سطح اندیشه او را بالا برد.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم حامل اسرار آفرینش و راز خلقت بود. وجود او به ارسال پیامبران الهی و انزال کتاب های آسمانی پایان داد. اعلامیّه ختم نبّوت را او در دست داشت و با منصب رَحْمَةً للعالمین، از قلّه حرا به طرف مردم سرازیر شد تا خود تجلّی انوار رحمت الهی بر دیدگان بندگان خدا گردد.
آخرین برگزیده الهی قانونی آورد که از مبدأ آفرینش شروع می شود، تا منتهای سیر آدمی، ادامه می یابد. شریعتی که با روحیه بشر سازگار و با طبیعت او عجین و آمیخته شده بود، دینی که فطری و قانون اجتماعی بود.
رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در سیر رسالت الهی اش قانونی معتدل و به دور از افراط و تفریط آورد و به مادیت یهود و رهبانیت نصارا خاتمه داد؛ دینی که بین روح و بدن جمع و انسانی جامع تربیت کرد.
مبعث روزی است که تاریخ خطّ سیر خود را عوض کرد؛ روزی که به پرستش معبودان چوبین و گلی خاتمه داد و بت ها را در هم فرو ریخت، بشر را بر کردار زشت و عبث خود شرمنده ساخت، و خرافات و اوهام را از میان برداشت.
مبعث روزی است که پیامبر الهی برانگیخته شد تا بشر غرق در مادیت را با لذّت های معنوی آخرت آشنا کند. وظایف او را به او یادآورد و به سرنوشتش آشنا سازد تا در سایه تقوا و خشیت نسبت به درگاه الهی، سعادت دنیا و آخرت رهاوردش باشد.
در محیطی که علم و تمدّن در آن راهی نداشت، در ظلماتی که خبری از فلسفه و حکمت نبود، در جامعه ای که نوشتن و خواندن معمول نبود و جز چندنفر انگشت شمار کسی نمی توانست بنویسد و بخواند، آن نابغه آسمانی ظهور کرد و مکتب خانه هفت اقلیم را بسته و درس علم و حکمت و اخلاق را تا سرحد کمال عقلی آدمیان به مردم آموخت، چنانچه بالاتر از آن ناممکن بود و به تصوّر نمی آمد.
مبعث روزی است که نهضت معنوی شروع شد و انقلابی عظیم در عالم بشری به وجود آمد که هنوز برکات آن ادامه دارد. و این انقلاب عبارت است از توجه به حقیقتی واحد که خداوند یکتای بی همتاست که با فرستادن آخرین رسول خود ـ که رهبر این انقلاب بود ـ پایه های انقلاب را پی ریزی کرد.
در روزگاری که بشریّت دچار سهمگین ترین بحران ها بود، زندگی به صورت جهنمی درآمده بود. از ستم، اختلاف، قتل، غارت، تجاوز، حق کشی، بی ایمانی؛ جهان چون زورقی بی بادبان بر سر امواج خطرناک اقیانوس طوفانی تاریخ از سویی به سویی می افتاد اگر از گردابی برون می آمد، به گردابی دیگر فرو می رفت ـ مردی در دل کوه های مکه خدا را عبادت می کرد و به سرنوشت تاریخ انسانیت و ارزش های والا می اندیشید.
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم با شعار «قُولُوا لا اِلهَ اِلاّ اللّهُ تُفْلِحُوا؛ بگویید خدایی نیست جز خدای یگانه تا رستگار شوید»، مردم را به توحید فراخواند و به یکتاپرستی دعوت نمود و مذاهب دیگر را که در دست خوش تحریف قرار گرفته بودند منسوخ و باطل اعلام کرد.
حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم با تعلیم و آموزش اصلِ «گرامی ترین و عزیزترین شما در نزد خداوند پرهیزگارترینِ شماست»، از میان مردم آن روز، انسان هایی آزاده و پاک و بزرگ و قهرمان تربیت کرد و قومی پراکنده و کینه توز و بی ایمان را به مردان و زنانی فداکار و مؤمنانی با اخلاص و مجاهد بدل ساخت.
انبیای الهی شاه کار خلقتند. زندگی آنها هم شاه کار تاریخ و مملوّ از حماسه های پرشور آفرینش است. در میان انبیا هیچ یک به اندازه ی پیامبر بزرگ اسلام صلی الله علیه و آله وسلم زندگی پرحادثه ای نداشته است. مطالعه تاریخ آن حضرت صحنه های گوناگون آموزنده ای را از نظر ما می گذراند. صحنه های میلاد آن بزرگوار، صحنه های پرابهّت نخستین روزهای نزول وحی و به دنبال آن مقاومت سیزده ساله در مکه، و صحنه های پرهیجان هجرت و سال های پس از آن. از این رو اگر زندگی آن حضرت را پرشورترین حماسه تاریخ بنامیم اغراق نکرده ایم.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در کلام امام خمینی رحمه الله
پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم از همین جمعیت پایین بود، از بین همین جمعیت پاشد و قیام کرد. اصحاب او از همین مردم پایین بودند. از این طبقه سوم بودند. آن طبقه بالا مخالفین پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم بودند. از همین توده پیدا شده است و برای همین جمعیت، همین ملّت قیام کرده است و به نفع همین ملّت احکام آورده است.
باید عرض کنم، که روز بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در سرتاسر دهر، مِنَ الأزَلِ الی الأَبد [= از ازل تا ابد]»، روزی شریف تر از آن نیست، برای این که حادثه ای بزرگ تر از این حادثه اتفاق نیفتاده. حوادث بسیار بزرگ در دنیا اتفاق افتاده. بعثت انبیای بزرگ اولوالعزم و بسیاری از حوادث بسیار بزرگ [اتفاق افتاده] لکن حادثه ای بزرگ تر از بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم [دیده[ نشده است و تصور هم ندارد که بشود، زیرا که بزرگ تر از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم در عالم وجود نیست، غیر از ذات مقدّس حق تعالی.
انگیزه ی بعثت این است که ما را از این طغیان ها نجات دهد و ما تزکیه کنیم خودمان را؛ نفوس خودمان را مصفّا کنیم و نفوس خودمان را از این ظلمات نجات بدهیم. اگر این توفیق برای همگان حاصل شد دنیا یک نوری می شود نظیر نور قرآن و جلوه نورحقّ.
مسئله بعثت یک تحول علمی ـ عرفانی در عالم ایجاد کرد که آن فلسفه های خشک یونانی را که به دست یونانی ها تحقّق پیدا کرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لکن مبدل کرد به یک عرفان عینی و یک شهود واقعی برای ارباب شهود.
بعثت رسول خدا برای این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند؛ راه این که مردم بتوانند با قدرت های بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند، بعثت برای این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را، و اجسام مردم را، تمام این ها را از ظلمت ها نجات بدهد. ظلمات را به کلی کنار بزند و جای او را نور بنشاند. ظلمت جهل را کنار بزند و به جای او نور عمل بیاورد. ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جای او عدالت بگذارد.
حکومت رسول اللّه و حکومت امیرالمؤمنین حکومت قانون است؛ یعنی قانون خدا آنها را تعیین کرده است. آنها به حکم قانونْ واجب الاطاعة هستند. پس حکم از آنِ قانون خداست و قانون خدا حکومت می کند.
استقامت که لازمه رهبری انبیای گرامی است، به طور کامل در رسول اکرم بود؛ «فَاسْتَقِیمُ کَما اُمِرْتَ».
نهضت کن و استقامت کن. این دو خاصیّت در پیشبرد مقاصد بزرگ پیغمبر اسلام دخالت داشت: قیام و استقامت. این استقامت موجب شد که با این که هیچ در دست نداشت و تمامی قوای قدرتمندان بر خلاف او بود ـ به طوری که در مکه نمی توانست به طور علنی دعوت کند ـ لکن مأیوس نمی شد از این که نمی تواند علنا مردم را دعوت کند. مأیوس نبود.
وحی شد بر مصطفی برخیز، اقرأ باسم ربّک | ای حبیب من ز جا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
تیره شد رخسار گیتی، خیره شد دیو تباهی | چیره شد جهل عِما برخیز، اقرأ باسم ربّک |
کردگارت برگزید از خلق تا امروز خوانی | خلق را سوی خدا، برخیز، اقرأ باسم ربک |
هم رسولی، هم سفیری، هم بشیری، هم نذیری | هم تویی خیرُالوَری برخیز، اقرأ باسم ربّک |
مردمی را کز خدا بیگانه اند، از حق گریزان | با خدا کن آشنا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
دختران را زنده بسپردن به خاک تیره تا کِی؟ | ختم کن این ماجرا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
نور امیّدی که روزی کرد روشن طورسینا | جلوه گر شد در حرا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
انفس و آفاق در تسخیر و فرمان تو آید | چون برافرازی لوا برخیز، اقرأ باسم ربّک |
علی خاتمی نوری
محمّد صلی الله علیه و آله وسلم
مهر را روشنی از روی تو افروختن است | ماه را حسن ز رخسار تو آموختن است |
گُل به پیش گُل رخسار تو ای رشک بِهشت | همچو خاری است که شایسته آن سوختن است |
آرزویی که به دل یوسف کنعانی داشت | خویشتن را به غلامیّ تو بفروختن است |
وصف روی تو مگر روی تو گوید، ور نه | حدّ ما دیدن و حیرانی و لب دوختن است |
کار «بنده» همه ای خسرو خوبان، به جهان | جان و دل دادن و خود مهر تو اندوختن است |
بنده ـ شاعر زبان قاجاریه
غنوده کعبه و امّ القری به بستر خواب | ولی به دامن غارحرا دلی بیتاب |
نخفته، شب همه شب، دیده خدابینش | ز دیده رفته به دامن سرشک خونینش |
که پیک حضرت دادار، جبرئیلِ امین | عیان به منظر او شد، خطاب کرد چنین: |
«بخوان به نام خدایی که ربّ ما خَلَق است | پدیدآور انسان ز نطفه و عَلَق است |
بخوان که ربّ تو باشد ز ماسوا اکرم | که ره نمود بشر را، به کار بُردِ قلم» |
به گوش هوش چو این نغمه سروش شنید | هزار چشمه نور از درون او جوشید |
درون گلشن جانش شکفت رازِ وجود | گشود بار در آن دم به بارگاهِ شهود |
درود و رحمت وافِر، ز کردگار قدیر | بر آن گزیده یزدان، بر آن سراج منیر |
محمود شاهرخی
این پیک مشک بوی و مسیحادم از کجاست؟ | کاین گونه دلنواز و روان بخش و جان فزاست؟ |
احمد که کُنیت و لقب و نام و نعت او | بوالقاسم و محمّد و محمود و مصطفاست |
رخسار او طلیعه انوارسرمدی | گفتار او، سفینه دُرهای پربهاست |
آیینه ای که، مظهر آیات ایزدی است | گنجینه ای که، منبع الطاف کبریاست |
زیبد نشان خاتم و اورنگ خسروی | بر رهبری که قافله سالار انبیاست |
نور رخش، چراغ ره سالکان حق | خاک درش، کلید در رحمت خداست |
سرلوحه فضیلت و سرحلقه وجود | سرمایه حقیقت و سرچشمه بقاست |
قاسم رس
ماه فرو ماند از جمال محمّد | سرو نباشد به اعتدال محمّد |
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست | در نظر قدر با کمال محمّد |
وعده دیدارِ هرکسی به قیامت | لیله «اسرا» شب وصال محمّد |
آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی | آمده مجموع، در ظِلال محمّد |
عرصه گیتی مجال همّت او نیست | روز قیامت نگر مجال محمّد |
و آن همه پیرایه بسته جنّت فردوس | بو که قبولش کند، بلال محمّد |
همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد | تا بدهد بوسه بر نِعال محمّد |
شمس و قمر در زمین حشر نتابد | پیش دو ابروی چون هلال محمّد |
چشم مرا، تا به خواب دید جمالش | خواب نمی گیرد از خیال محمّد |
«سعدی» اگر عاشقی کنی و جوانی | عشق محمّد بس است و آل محمّد |
سعدی
آن آیت آزادگی، آزاد جانی، | آن شوکت نامش جهانگیری، جهانی |
آن، جانِ جانِ جانِ جانِ جان جانها | آن، در کلامش لطف آب زندگانی |
آن مردِ مردِ مرد، در معنی نه در حرف | آن آدمی خلقت، و لیکن آسمانی |
آن نازنین خو، نازنین رو، نازنین طبع | آن خیل خوبان را سزاوار شبانی |
آن نیک فطرت، نیک خصلت، نیک عترت | آن مهربان، آن آفتاب مهربانی |
آن در کریمی شرمسار از وی کریمان | آن در حلیمی، حلم را بنیان و بانی |
آن عزّت و جود و شرف زیبنده او | آن صدق دل با او نه تصدیق زبانی |
آن فخر عالم، فخر آدم، آن محمّد صلی الله علیه و آله وسلم | یعنی کتاب آسمانی را معانی |
محمّدجواد بهجت
سرحلقه
سرحلقه عشاق به عالم، احمد | یعنی هدف از خلقت آدم، احمد |
رخشان و فروزنده بر انگشت وجود | پیغمبری انگشتر و خاتمْ احمد |
آمیزه شور و عشق و عرفان، احمد | مفهوم عمیق علم و ایمان، احمد |
من در عجبم چگونه با این همه وصف | می زیسته در عالم امکان، احمد؟! |
علی مرادی غیاث آبادی
جان سحر، جسم سمن بوی توست | شام، غلام سر گیسوی توست |
ماه که خَم کرده سر خویشتن | بوسه زنِ گوشه ابروی توست |
ای سمن باغ خداوندگار | سرو، غلام قد ناژوی توست |
صبح ازل، پرتو پیشانی ات | شام ابد، طُرّه دل جوی توست |
آنچه ز گل نیک تر آمد به باغ | باغِ گُل خُلق تو و خوی توست |
زمزمه زندگی کاینات | همهمه شور و هیاهوی توست |
عقل تو سرمایه سنگین وحی | عقل جهان کم به ترازوی توست |
عقد ثُریّا به کف آسمان | پیشکش گردن بانوی توست |
کاش که فریاد دلم می شنید | حلقه آن در که سر کوی توست |
شاخه طوبی ندهد در بهشت | آنچه در آن چنبر بازوی توست |
هی هی از این عشق خوش احمدی | ذکر لبم ناله هوهوی توست |
علی موسوی گرمارودی
ویژه نامه امام علی
وب سایت رسمی روستای کله نو...برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 754 تاريخ : چهارشنبه 24 13 ساعت: 20:44
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 760 تاريخ : چهارشنبه 24 13 ساعت: 20:32
پدر بزرگوار علی بن ابی طالب علیه السلام ، حضرت ابوطالب، یکی از ده فرزند عبدالمطلب است.وی حدود 54 سال پیش از بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم به دنیا آمد و در سال دهم بعثت در 64سالگی دیده از جهان فرو بست. حضرت ابوطالب علیه السلام در ایّام بسیار دشوار سال های اوّلنبوّت با تمام وجود از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم حمایت کرد و در سال سوم بعثت در مجلسی کهبه منظور دعوت از خویشاوندان پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم تشکیل شده بود، با اخلاق و قاطعیّت تمامخطاب به حاضران فرمود: «تا جان در بدن دارم از محمّد صلی الله علیه و آله وسلم دفاع می کنم». نقل می کنندبه برکت ارشاد و هدایت روشنگرانه او بود که برادرش حضرت حمزه و فرزندش جعفراسلام را پذیرفتند. پس از رحلت ابوطالب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با پای برهنه در حالی کهمی گریستند به دنبال جنازه عمو روان بودند و با این جملات از او یاد می کردند: عموجان، درکودکی مرا تربیت کردی؛ در یتیمی کفالتم نمودی، و در بزرگ سالی به یاری ام برخاستی؛خداوند به تو پاداش خیر دهد.
پدر بزرگوار علی بن ابی طالب علیه السلام ، حضرت ابوطالب، یکی از ده فرزند عبدالمطلب است.وی حدود 54 سال پیش از بعثت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم به دنیا آمد و در سال دهم بعثت در 64سالگی دیده از جهان فرو بست. حضرت ابوطالب علیه السلام در ایّام بسیار دشوار سال های اوّلنبوّت با تمام وجود از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم حمایت کرد و در سال سوم بعثت در مجلسی کهبه منظور دعوت از خویشاوندان پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم تشکیل شده بود، با اخلاق و قاطعیّت تمامخطاب به حاضران فرمود: «تا جان در بدن دارم از محمّد صلی الله علیه و آله وسلم دفاع می کنم». نقل می کنندبه برکت ارشاد و هدایت روشنگرانه او بود که برادرش حضرت حمزه و فرزندش جعفراسلام را پذیرفتند. پس از رحلت ابوطالب رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم با پای برهنه در حالی کهمی گریستند به دنبال جنازه عمو روان بودند و با این جملات از او یاد می کردند: عموجان، درکودکی مرا تربیت کردی؛ در یتیمی کفالتم نمودی، و در بزرگ سالی به یاری ام برخاستی؛خداوند به تو پاداش خیر دهد.
مادر گرامی امیرمؤمنان علی علیه السلام ، فاطمه دختر اسدبن هاشم بن عبدمناف است. وی در دورانکودکی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم مدتی عهده دار تربیت او بوده است و به این خاطر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم ضمن گرامی داشت او، از وی با تعبیر مادر یاد می کردند. فاطمه بنت اسد اوّلین زن هاشمیاست که پس از رحلت خدیجه علیهاالسلام به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم ایمان آورد و در ماجرای هجرت بهمدینه به همراه علی علیه السلام عازم مدینه شد. نقل می کنند پس از رحلت فاطمه بنت اسد پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم خود متصدّی تجهیز او شدند. او را با پیراهن خود کفن کردند و بر او نماز گزاردندو پیش از دفن او، وارد قبرش شده، با این عبارات او را دعا کردند: «پروردگارا، مادرم فاطمهبنت اسد را مورد رحمت و مغفرت خودت قرار بده و حجّت را بر او تلقین فرما».. ازرسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم سؤال کردند: شما درباره هیچ کس این گونه که با فاطمه رفتار کردید، رفتارنکرده اید. علت آن چیست؟ آن حضرت فرمودند: «چون هیچ کس بعد از ابوطالب همانندفاطمه بنت اسد به من نیکی نکرد».
چون زمان تولّد علی علیه السلام فرا رسید، فاطمه بنت اسد خود را به کنار کعبه رساند. پس از طوافدست نیاز به درگاه خداوندمتعال بلند کرد و با اخلاص کامل و خضوع و خشوع فراوان از خداخواست تا ولادت فرزندش را بر او آسان نموده و او را برای همگان مبارک گرداند.فاطمه بنت اسد فرمود: «پروردگارا، من به تو و به همه پیامبران و آنچه آنها از طرف توآورده اند ایمان دارم. من سخن جدّم حضرت ابراهیم خلیل الله علیه السلام را تصدیق می کنم؛ بزرگمردی که خانه کعبه را بنا نهاد... خداوندا، به حق و حرمت همه پیامبرانی که آنها را برایهدایت مردم برگزیده ای و به حق فرشته هایی که مقرّب درگاه تو هستند و به احترامبنیان گذار کعبه، حضرت خلیل الرحمان، و به شکوه و عظمت کودکی که به من عنایتفرموده ای و اینک لحظات تولد او فرا رسیده است ـ خداوندا، ولادت او را بر من آسانساز».
یزید بن قعنب می گوید: با عباس پسر عبدالمطلب و گروهی از قبیله عبدالعزّی در کنار کعبهنشسته بودیم که دیدیم فاطمه بنت اسد به نزدیک کعبه آمد و مشغول طواف و نیایش شد...لحظاتی از نیایش فاطمه می گذشت که ما به چشم خود دیدیم دیوار خانه کعبه از پشت یعنیسمت «مستجار» شکافته شد و فاطمه از آن جا به درون خانه خدا رفت و بلافاصله شکافدیوار به هم آمد و به صورت نخست شد. ما به دنبال این پیش آمد سعی کردیم تا در خانهکعبه را که قفل بود باز کنیم، اما میّسر نشد. با مشاهده این وقایعِ شگفت دانستیم که در اینکار حکمتی وجود دارد. لذا دست از تلاش برداشتیم. روز چهارم ناگهان دیدیمفاطمه بنت اسد از درون کعبه بیرون آمد، در حالی که فرزندش علی علیه السلام را بر روی دستداشت. انبوه مردم حیرت زده که در آن جا گرد آمده بودند، به سوی وی دویدند. گفت: «ایمردم خداوند مرا این فضیلت داد که فرزندم در کعبه دیده به جهان گشاید...».
حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام ، بنابر مشهورترین روایات علمای بزرگ شیعه و سنی، درصبح روز جمعه سیزدهم رجب، ده سال قبل از بعثت در مکّه معظّمه در داخل کعبه متولّدشد. آری، او در مقدّس ترین مکان ها، در بهترین ماه ها، و بهترین ساعت ها، یعنی صبح روزجمعه ماه رجب، دیده به جهان گشود. این روایت با توجّه به معتبرترین کتاب های علمایبزرگ اسلامی قطعی است. مرحوم علاّمه امینی رحمه الله در جلد ششم الغدیر این موضوع را ازشانزده کتاب معتبر اهل سنت نقل می کنند. ابن صباغ مالکی دراین باره می نویسد: فرزند پاک،از نسل پاک، در جای پاک به دنیا آمد چنین شکوهی از چه کسی دیده شده است؟شریف ترین مکان حرم مسجدالحرام است و شریف ترین مکانِ مسجدالحرام کعبه است.هیچ کس جز علی در کعبه دیده به جهان نگشود. بنابراین فرزند کعبه دارای شریف ترینمقام هاست... حاکم در مستدرک صحیحین می گوید: اخبار ولادت علی علیه السلام در کعبه متواتراست؛ یعنی به قدری در این باره روایت بسیار است که انسان یقین به صحت آن پیدا می کند.
درباره چگونگی انتخاب نام علی علیه السلام برای حضرت امیرمؤمنان نظریه های مختلفی ذکر شدهاست. مادر آن حضرت وقتی بعد از تولّد فرزندش می خواست از کعبه خارج شود، این صدارا از سروش آسمانی شنید که خطاب به او می گفت: «ای فاطمه نام این کودک را علی بگذار؛چرا که او بلندمرتبه است و خداوند متعال می فرماید: من نام او را از اسم خودم برگزیده ام. اورا به اخلاق خود آراسته ام. او همان کسی است که خانه ام را از بت ها پاک خواهد کرد». سپسهمان صدای آسمانی گفت: «خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از فرمانش پیرویکند و وای بر کسی که او را دشمن داشته، از فرمانش سرپیچی کند».
دیدگاه دیگر آن است که وقتی فاطمه بنت اسد فرزند خود را به دنیا آورد، ابوطالب علیه السلام فرزند خود را در آغوش گرفت و نام او را علی گذاشت. و دراین باره یک بیت شعر به اینمضمون سرود: «من او را علی نامیدم تا عزّت و سربلندی و افتخار برای او دوام یابد».
در فرهنگ اسلامی علاوه بر اسم و لقب در نامیدن اشخاص، از کنیه نیز استفاده می کنند.کنیه ـ که معمولاً با کلمه اَب و اُم شروع می شود ـ به منظور احترام و بزرگ داشت فرد برگزیدهمی شود.
براین اساس برای امام علی علیه السلام کنیه هایی ذکر شده است که از جمله آنهاست: ابوالحسن،ابوالریحانتین (پدر دو نوگل رسول خدا)، ابوالسّبطین (پدر دو نوه پیامبر خدا)، ابوتراب(انسان بسیار متواضع و زاهد)، ابوالایتام (پدر یتیمان)، ابوالائمه (پدر امامان)، ابوالمساکین(چون علی علیه السلام سرپرستی محرومان را به عهده داشتند و شبانه برای آنها غذا و آذوقه حملمی کردند)، ابوالحسنین(پدر امام حسن و امام حسین) ابوالاَرامِلِ (پدر و سرپرست بیوه زنان وبی کسان)، ابوالشهداء، ابوالعِتْرَةِ و ابوالنُورَینِ.
برای حضرت امیر علیه السلام ده ها لقب در دعاها و جز آن ذکر کرده اند که هر یک از آنها به بخشیاز فضیلت ها و بُعدی از شخصیت بی نظیر آن حضرت دلالت دارند. آن حضرت را ولیالمتّقین لقب داده اند چون مولا و پیشوای پرهیزگاران بود. او را یعسوب الدین گفته اند چونشجاعانه در حسّاس ترین روزگار به پاسداری از دین همّت گماشت و همین طور او رامرتضی نامیده اند چون رفتار و کردار آن حضرت موردپسند خدا و رسول بود. از دیگرلقب های معروف آن حضرت است: صدّیق (بسیار راست گو)، اسداللّه (شیرخدا)، امام التُّقی(پیشوای پرهیزگار) امین اللّه (امین خدا)، حبیب اللّه (دوست و محبوب خدا)؛ حیدر(شیر بیشه ایمان)؛ صفوة اللّه (بنده خالص خدا) مظهر العجایب (نشانه شگفتی ها)،کهف الوری (پناه گاه خلق خدا)، کاشف الکرب (برطرف کننده غم و اندوه).
یکی از افتخارات حضرت علی علیه السلام آن است که از همان روزهای اوّل تولّد مورد توجه کاملرسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم بوده است و پرورش یافته دامن آن حضرت به حساب می آید. در همانروزهای نخست ولادت، رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم گهواره او را در کنار رختخواب خود قرار داده، بهاو رسیدگی می کردند و چون چهارسال قبل از بعثت خشک سالی عجیبی در مکه پدید آمد،در نتیجه ابوطالب علیه السلام که فرزندان بیشتری داشتند از رسیدگی به همه آنها ناتوان شده بود.پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به خاطر کمک به عموی خود برای همیشه علی علیه السلام را به خانه خود منتقلکردند و تربیت و پرورش او را عهده دار شدند. لذا علامه کراجکی می نویسد: «رسولخدا صلی الله علیه و آله وسلم بیشتر اوقات تربیت علی علیه السلام را عهده دار بود و در خواب و بیداری از او مراقبتمی کرد».
محبت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به حدّی بود که نقل می کنند: وقتی فضل بن عباس از عباسعموی پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم سؤال می کند: رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم کدام یک از پسران خود را بیشتر دوستمی داشت، در پاسخ گفت: علی بن ابی طالب را. گفت: علی که پسر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نبود؟ عباسپاسخ داد: زیرا رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم علی علیه السلام را از همه فرزندانش بیشتر دوست داشت و از همهآنها به او مهربان تر بود.
کسانی که در ابعاد مختلف شخصیت و خصوصیات اخلاقی حضرت علی علیه السلام بیشتر تعمّقکرده اند، او را معجزه اسلام دانسته و تصریح کرده اند اگر اسلام و محمّد را معجزه ای جزعلی نبود همان برای حقّانیت اسلام کافی بود. او قرآن ناطق و بیش از هرکس با قرآن آشنا بودو وحی در تمام وجود او ریشه دوانده بود. مرحوم آیت الله سیدمحمدصادق صدر می گوید:شیوه تربیت علی و مقام والای او بزرگ ترین دلیل نبوّت پیامبر و درستی رسالت آسمانیاوست. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم دو معجزه دارد: یکی علی و دیگری قرآن.
ابن حجر عَسْقَلانی از علمای بزرگ اهل سنت دراین باره می گوید: او مجسمه قرآن است وبه اسرار و حقایق آن آگاهی دارد.
تمام علمای بزرگ شیعه و سنّی اتفّاق نظر دارند که وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در چهل سالگی بهنبوّت مبعوث شدند. علی علیه السلام بیش از ده سال سن نداشت. وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم نبوّت خودرا اظهار کرد نخستین فردی که به او ایمان آورد همسرش حضرت خدیجه علیهاالسلام بود و از مردانعلی علیه السلام اولین کسی بود که به او ایمان آورد. امیرالمؤمنین علی علیه السلام از این واقعه بهصورت های گوناگون و در مناسبت های مختلف یاد کرده است. در یک جا می فرماید: «من برفطرت یگانه پرستی تولّد یافتم و در ایمان و هجرت بر دیگران پیشی گرفتم». در جای دیگرفرمود: «پروردگارا، من نخستین کسی هستم که به حق رسیدم و آن را پذیرفتم و هیچ کس جزرسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در نماز خواندن بر من پیشی نگرفته است».
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 750 تاريخ : يکشنبه 21 13 ساعت: 20:50
به نام او.... باسیاه می نویسم چراکه این روز ها همه سیاه می نویسند،حتی خودکار های آبی و قرمز و هر رنگ دیگری هم .....
این روزها چشم ها به در است و این که کسی سال ها پیش برای این که ما امروز خود را شیعه بنامیم در لابه لای این در به ظاهر و در واقع در لطافت و رحمت بی کران خدا از دنیای فانی رفت و دنیا را پر از کمبود وجودش در عین وجود روح مبارکش ساخت.
دوستان و یاران عزیز در ادامه خلاصه ای از زندگی مبارک حضرت فاطمه زهرا و چندی از سخنان گهربارآن بانو آمده است که امید است با به کار گیری آن در زندگی موجبات رضایت خداوند تبارک را فرهم آوریم.
نام، القاب، کنیهها
نام مبارک آن حضرت، فاطمه (علیها السلام) است و از برای ایشان القاب و صفات متعددی همچون زهرا، صدیقه، طاهره، مبارکه، بتول، راضیه، مرضیه، نیز ذکر شده است.
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 859 تاريخ : پنجشنبه 24 13 ساعت: 19:26
هر كس كربلا را عشق مي ورزد،
بايد فاصله خويش را
تا كربلا اندازه بگيرد!
و از خويش بپرسد
بر لب فرات زندگي،
تا كنون چند بار
به خاطر ديگران
از خود گذشته است؟
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 815 تاريخ : سه شنبه 25 13 ساعت: 14:5
سوال شبکه المنار از محافظ سید حسن نصراله :
سوال : چقدر سید حسن را دوست داری ؟
جواب : گفت آنقدر که اگر امر کند الان بمیر، می میرم ،
بعد از وی پرسید چقدر امام خامنه ای را دوست دارید؟
گفت : آنقدر که اگر امر کند سر سید حسن را بیاور میبرم .
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 671 تاريخ : شنبه 22 13 ساعت: 14:30
با سلام و عرض خسته نباشيد خدمت همه ي هم وطنان عزيز و بسيجي هاي عزيز
روز 21 بهمن ماه در پايگاه شهداي خيبر مراغه
جشن باشكوه ويژه ميلاد با سعادت پيامبر اكرم (ص) و امام جعفر صادق (ع)
برگزار شد.
اول برنامه با تلاوت سوره قدر توسط يكي از برادران بسيجي شروع شد
و بعد به احترام سرود ملي همه از جاي برخاسته و سرود ملي را خوانديم و
در ادامه برنامه هاي جشن چند تن از روحانيون با سخنان گهربارشان به مجلس فضاي معنوي دادند
و بعد رئيس پايگاه سخنراني كردند و بعد يكي از برادرن بسيجي سرودي را در مدح پيامبر اكرم (ص)
خواندند و بعد نمايشي اجرا شد و ... و در آخر برنامه ها به برادران فعال و زرنگ بسيجي
هداياي نفيسي اهدا شد و در
ساعت 9 شب با فرياد الله اكبر
به پيشواز 22 بهمن رفتيم.
امروز با تمام قوا برادران بسيجي پايگاه شهداي خيبر مراغه در صحنه
حاضر شديم و لبيك يا سيد علي خامنه اي
و جانم فداي رهبر سر داديم.
لبيك يا سيد علي خامنه اي
لبيك يا سيد علي خامنه اي
لبيك يا سيد علي خامنه اي
پایگاه بسیج شهدای خیبر مراغه
وب سایت رسمی روستای کله نو...برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 689 تاريخ : شنبه 22 13 ساعت: 14:8
پایگاه مقاومت بسیج شهدای خیبر مراغه
١٩ بهمن روز نیروی هوایی مبارکباد
هفته وحدت بر شما عزیزان مبارکباد
٢١ بهمن ولادت حضرت رسول اکرم (ص) و روز اخلاق و مهرورزی
و ولادت حضرت امام جعفر صادق (ع) بر شما عزیزان مبارکباد
٢٢ بهمن بر همه ی عزیزان مبارکباد
٢٩ بهمن قیام مردم تبریز به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای قم
۵ اسفند روز بزرگداشت خواجه نصیرالدین طوسی - روز مهندسی مبارک
خواجه نصیرالدین طوسی اولین و بزرگترین رصدخانه جهان را در
شهر مراغه به وجود آورد.
سایت روحانیون و اساتید و بزرگان عزیز
عارفان
اساتید گرامی
دیگران
دوستان گرامی ٬
با توجه به تلاشهای صورت گرفته در خصوص تهیه و تدوین این صفحه و صفحات دیگر وب سایت
خواهشمند است در صورت تمایل به استفاده از مطالب
با صلوات بر محمد و آل محمد (ص)
و خواندن دعای فرج جهت ظهور مهدی فاطمه (عج)
منبع را نیز ذکر فرمائید
با سپاس فراوان
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 633 تاريخ : شنبه 22 13 ساعت: 13:53
ياعلي باز از خدا دستي به همراه بسيج
جاودان كن در جهان اين جلوه و جاه بسيج
يا علي خون حسينت كي رود از يادها
گو ببيند زينب اين غوغاي خون خواه بسيج
رهبر از نصر من الله داد فرمان جهاد
تا رسد فتح قريب از نصرت الله بسيج
با شعار يا محمد شيعه و سني يكيست
نيست جز قرآن و حق ذكري در افواه بسيج
سر به درگاه خدا مي سايد اين جهد و جهاد
شهريارا تا بسايي سر به درگاه بسيج
وب سایت رسمی روستای کله نو...برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 759 تاريخ : چهارشنبه 19 13 ساعت: 23:5
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 812 تاريخ : چهارشنبه 19 13 ساعت: 0:1
برچسب : نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 639 تاريخ : سه شنبه 18 13 ساعت: 23:25
ربیع ماه ولادت خورشید بی غروب، عشق بی پایان، جلوه صفات حسنای الهی، سرچشمه رحمت و عطوفت، مظهر عشق و فداکاری مبارک باد.
. فرارسیدن ماه ربیع الاول ، ماه شادی و شادمانی برای شیعیان را به شما محب اهل بیت(ع) تبریك عرض می كنم .
حضرت محمد (ص) فرمودند: هر کس حلول ماه ربیع را به دیگران مژده دهد، من بهشت را به او مژده خواهم داد.
حلول ماه ربیع بر شما مبارک
نهم ربیع الاول، سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت، آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها، حضرت مهدی موعود(ع) بر منتظران و چشم انتظاران ظهور تبریك و تهنیت باد.
ای قلب عالم امكان، بیا و گـَرد گامهایت را توتیای چشمانمان قرار ده. بیا كه نوای دل انگیز توحیدت را با گوش جان شنواییم.
نهم ربیع الاول، عید امامت امام زمان(ع) مبارك باد.
جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند
نام مهدی صد هزاران درد درمان میکند
مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار
من گلی دارم که عالم را گلستان می کند
نهم ربیع الاول، عید منتظران مبارک
خداوندا رسان از ما سلامش
به گوش ما رسان یارب کلامش
بسوز سینه ى مجروح زهرا
نما تعجیل در امر قیامش
نهم ربیع الاول، سالروز آغاز امامت حضرت مهدی(ع) مبارک باد.
نهم ربیع الاول، عید امامت صاحب العصر و الزمان(ع) بر شما مبارك باد.
بشارت باد بر شما اتمام ماه صفر و حلول ماه ربیع الاول، ماه شادمانی و سرور اهلبیت(ع) و پیروانشان مبارك باد.
در ربیع الاول،این ماه خجسته، نسیم سحری جان مایه عشق را به گستره خاكیان می فرستد. جوانه های تبسم لب ها را شاداب از طراوت تغزلی دیگر كرده و همگی قدوم نوزادی را كه سبب آفرینش است تبریك می گویند كه یا محمّد! به جمع خاكیان دوستدارت خوش آمدی!
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
باید در شکر نعمت عظیم ولادت رسول اکرم(ص) در ماه ربیع الاول کوشش فراوان کرد و رحمت وسیع خداوندی را برای خود فراهم سازیم . تمامی ماه ربیع را غنیمت شمرده ، با توسلات و مناجات خود را از الطاف حق بهره مند سازید .
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
شکر و سپاس الهی به مناسبت امامت امام زمان(ع) در ماه ربیع الاول، برای شیعیان مراقب و متعهد عملی پسندیده است .
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
ربیع الاول، ماه شادی اهل بیت(ع) بر شما مبارک باد.
در پناه اهل بیت(ع) باشید.
بهار ماه ها، ربیع الاول است چرا که آثار رحمت الهی و ذخایر برکات خداوندی در این ماه پدیدار می شود و انوار جمال الهی بر زمین و زمینیان می تابد . ولادت رسول اکرم(ص) اشرف و سید موجودات و نزدیک ترین خلق به خدا ، در این ماه بوده است . حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
رسول اكرم (ص) فرمودند:
هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
حلول ماه ربیع الاول، ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد.
برچسب : حلول ماه ربیع الاول, ماه جشن و سرور اهل بیت(ع) مبارك باد, , نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 1070 تاريخ : سه شنبه 2 دی 1393 ساعت: 20:08
تصاوير گرفته شده در روستاي كله نو
وب سایت رسمی روستای کله نو...
برچسب : تصاوير گرفته شده در روستاي كله نو, نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 1811 تاريخ : يکشنبه 2 آذر 1393 ساعت: 12:48
برچسب : بارسلونا,رئال مادريد ,تراختور ,سرخ آبي,منچستر يونايتد ,تيم ملي ايران ,تيم ملي ايران , نویسنده : عسگروحسين رنجبركله نو وعلي فتحي كهل بلاغ kalehno بازدید : 1024 تاريخ : يکشنبه 2 آذر 1393 ساعت: 12:22